بعله، من فک میکنم که از دست زیدم ناراحتم کمی( اینقدر زید زید شد که الان میپاشم به در و دیوار و کثافت و خون ) که علتش این بود که من فهمیدم که حالا که طرحم داره تموم میشه، رسما گوه هم پس انداز نکردم که همانا همانطور که ذکر کردم شامل پکیجهای طلایی مسافرتی ۹ روزه، ۵ روزه، ۳ روزه، ۲ روزه و نصف روزها در هزاران هزار شرایط متفاوت  که چون بنده خیلی زیبا و قشنگ و با شعور بوده و هستم، خرج هر گونه چیز میز خود را خودم دادم که البته افتخار نیست و اام است. اما چه شد؟

گوه هم ندارم الان و کمی بعد هم طرح تموم میشه و من باید برم کار پیدا کنم که شنیدم اوضاع کار حسابی به هم ریخته هست و اگه هم میگفتم که با این چس مثقالی که کف دست من میگذارن برای طرح، استطاعت مالی سفرهای پی در پی رو ندارم، زید عزیز مرا به بی وفایی، عدم اهمیت و همه اینها متهم میکرد و مثل همیشه من اینها را در مغز نگه داشتم و چیزی نگفتم و هم اکنون در استانه فروپاشی مالی قرار دارم و لطفا ان چاقو را بیاورید که در چشم فرو کنم.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها